۱۷سالمه هنوز برای بیرون رفتن باید ۳ساعت التماس کنم گریه کنم تا بزارن اخرشم نمیزارن
هی مامانم میگه هرجا خاستی خودم میبرمت با خودم بریم بهتره
خودشم نمیاد کاش خودشم میومد
دیگه تصمیم گرفتم ابروشون رو ببرم اینا لیاقت دختر خوب و پاک رو ندارن
آبرو آبروی خودته
منم مث تو بودم بزرگتر شدم دیگه کسی کاریم نداشت
ناراحت نباش و سخت نگیر
منم همینجوری بودم تا ازدواج کردم راحت شدم اما از چاله خودمو انداختم تو چاه 🥲
کاش یکم محبت میکردم بهم یکم می ذاشتن برم باشگاه برم تو اجتماع الان انقد سخت نمیشد زندگی برام
مامانت داره از جواهری که داره به نحو احسن مراقبت میکنه حق داره نگرانت باشه...دختر داشتن توی این زمانه یکم سخته البته که نباید اذیتت کنن ولی وقتی انشالله خودت مادر شدی میفهمی
بیرون چیکار داری مثلا قدم بزنی؟
اسی اگه کاری بکنی تف سر بالاست سرایطتت بدتر میشه که بهتر نمیشه
باشگاه ک میرم کلی دوست دارم ک از بچگی بزرگ شدیم با اونا گه گداری میزاشت اما الان فاز گرفته هیچ جا نمیزاره
ی رفیق صمیمی دارم ی سال ازم بزرگ تره خانواده دار هم هست امشب زنک زد گفت با مامان و خاهرم دارم میرم سینما بیایم دنبالت گفتم ببینم مادرم اجازه میده یا ن
گفت نه :)))))ابروم هم جلو دوستم رفت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
