2777
2789
عنوان

زندگی تلخ من قسمت پنج

193 بازدید | 2 پست

علی شده بود همه دارو ندارم در این ما سه خواهر بودیم که کوچکترین بودم و خواهر بزرگه ازدواج کرده بود وسطی مجرد بود و بسیار پرخاشگر و حسود که این وسط احساس کردم خواهرم بویی برده از قضیه ی روز که از مدرسه برگشتم خونه رفتم سراغ کمدم دیدم گوشیم نیست یهو دیدم مامان از پشت گفت دنبال این میگری برگشتم دیدم گوشیم دستشه ی دستشم سیخ بود تا خوردم منو زد خواهرمم کیف میکرد از این کاره مامانم گفت پدرتو در میارم باید بگی با کی در ارتباطی این شد که همه چیو گفتم مامانمم جلو چشمام با خواهرم گوشیمو شکستن و انداختن توی توالت اون روز تا صبح فقط گریه کردم صبح رفتم مدرسه دیدم همه دوستام دورم جمع شدن که چی شده قضیه رو گفتم از شانس من علی مرخصی اومده بود دوستم اومد گفت بیا با گوشی من زنگ بزن ... 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو_1388  |  5 ساعت پیش
توسط   مادرزنم  |  3 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  17 ساعت پیش