شبا که میخوام بخوابم برای خودم داستان بافی میکنم که دخترام یا شوهرم به یه نحوی میمیرن.. بعد یادش میفتم حالم بد میشه.. کلی گریع میکنم.. بغض میکنم.. ناراحتی..
انقدر مرگ تو اطرافیان دیدم.. میگم چرا باید فکر کنم مرگ زودهنگام برای خانواده من یا خود من نباشه
وای این حس ها از خود مرگ بدتره
به نظرم پیش یه تراپیست برید
اضظرابه منم دارم تقریبا همه دارن ..به ذهنت بگو این دروغه ...وفکرتو ب مثبت تغییربده .کم کم بهترمیشی
همیشه به چیزای خوب فکر کن تا انفاقات خوب برات بیفته
دختر کوچیکم ۶ سالشه...
الان یه لحظه اومد تو ذهنم که اگه یهو بیفته زمین و قلبش وایسه...
عکس العمل من تو خونه.. بیمارستان.. ختم...
بعد حالم بد شد.. انقدر اشک ریختم... که به اینجا پناه آوردم
ببین مطمان باش افسردگی داری و سعی کن برطرفش کنی
خاک‌ب سرم فکر کردم فقط کردم فقط منم مشکل دارم😂😐
خودت و به فکرای خوب بنداز عروسی بچه هات 😍فارغ تحصیلی
مثلا مهمونی های مهم سفر زیارتی باهمسرت
این همه فکر خوب که میتونی به زندگیت جذب کنی ، نکن خواهر من ، همون لحظه شیطون رو لعنت کن و چندتا صلوات بفرست
من همین الان قلبم تیر میکشن از استرس من حتی دکترم رفتم نتونستم درمان کامل کنم
وسواس فکریه، منم دارمش
البته من پسر کوچیکمو تصور میکنم میمیره
بزرگه رو همش فک میکنم قراره معتاد کارتن خواب بشه
آرزوی مرگ دارم وقتی این چیزا میاد تو ذهنم، اما نمیمیرم😭
در چند خط بگم تراما بچگی ترس از دست دادن ذهنیت قربانی تصویر سازی نکن توی برای کائنات نکن این کارو
عزیزم اینجوری روحت آسیب میبینه صلوات زیاد بفرست بخاطر اینه ک خیلی دوسشون داری و براشون نگرانی سعی کن ب چیزای خوب فک کنی
نکن اینجور
از قدیم میگن از هر چی بترسی سرت میاد. الانیا میگن انرژی منفی رو جذب میکنی. هر چی که باشه ولی این فکر ها رو نکن. اگر خدایی نکرده پیش اومد وظیفه ی آدم صبره اما دعا کن که خدا با این مساله امتحانت نکنه
