لطفا با حوصله بخونین بد نگین نفهمیدماااسه شب پیش مامانش ک با شوهرم رفته بودن بیرون برا کاری
شوهرم برا مامانش ی پفک میخره ک سرگرم سه بخوره
بعد مادرشوهرم چند تا دونه بیشتر نمیخوره میذاره داخل ماشین
بد هر شب هر شب مامانش میگفت پفکمو خوردی ن اون ماله منع دست نزنیا میخندید
منم دیشب ک خونشون بودیم برگشتی ب شوهرم گفتم ک بیا پفکرو ببر بده بزا خراب نشه پفکه
شوهرم سرماخورده بود بعد ظهری رفت سرم زد
شوهرم گفت ک خودت بخور فردا براش میخرم گفتم ن بده گفتم سردمه من تبو لرز کردم گفتم ای بابا بده دیگ توام
درمون جوریه ک نمیتونم ببندم میتونما تنبلی کردم.
شوهرم داد ک ی کار داری میکنی درست انجام بده منم پفکرو اخر دادم
اومدم خونه گفتم چی گفتی داشتم میرفتم بار اخرت باشه با من اینجوری صحبت میکنیا
بد شوهرم گفت من تبو لرز کردم درو باز میزاره میره فلان گفتم عزیزم اینکارو تو باید میکردی وظیفه تو بود ن من توام ی مریض شدی دیگ شورشو در اوردی
اونم گفت وظیفه خودته تو باید گوه خانوادمم جارو بزنی حتی😐🤣منم همینو برگردوندم بهش بعد اومد جلو دهنمو گرفت ک ساکت شم هعی میگفت ساکت میشی یا سکتت کنم منم همونجوری حرف میزدم میگفتم قیافت ب اینا نمیخوره فلان
اخر قهر کردیم امروزم حرفی نزدیم باهم
اخر شبی امشب ی کلیم بود میگفت ده ساله ازدواج کردی راز موففقیتت چی بوده
مرده گفت ک زنم اگ من هفتاد درصد عصبی بودم اون سی درصد بوده من اگ صد بودم اون ده بوده همینجوری داشت میگفت ک
شوهرم گوشیو خاموش کرد گفت هه اون دخترای مردمن ن زن من
من اگ برمیگشتم ب گذشته ازدواج نمیکردم یا اگ ازدواجم میکردم با تو ازدواج نمیکردم
قیافه ایکبیریشوو🤣🤣
منم هیچ حرفی نزدمو گرفت خوابید
الان ک چی کی مقصره
ب خاطر حرفاش ناراحت شم یا چی