با خواهرم رفت و آمد نداریم بیرون با هم درارتباطیم امروز قرار گذاشتیم بریم بیرون همو ببینیم جایی که قرار بود بریم جای پارک ماشین نداره با اتوبوس رفتیم
پشت سرمون دوتا خانم با ی بچه نشسته بودن بچه سرفه میکرد خانم بغل دستی بلند شد (بعد کلی غر زدن و...ظاهرا ترسید مریض نشه ) مادر بچه پرید بهش که چرا با بچم عین جزامی ها برخورد کردی و دوسه بار جلوی دهنتو گرفتی و....یهو خانمه از کوره در رفت که واسه چی بچه مریضتو آوردی تو اتوبوس و خلاصه کار به جاهای باریک رسید و روسری همو کندن و موهای همو کشیدن خانمه که بلند شده بود حرفهای زشت میزد خیلی خجالت کشیدم مردای توی اتوبوس همش میخندیدن و مسخره میکردن (فکر کنم فیلمش پخش شه به زودی تو مجازی )راننده مجبور شد وایسه تا اون خانمه رو فرستادن صندلی های جلو دلم واسه بچه میسوخت سرفش بند نمیومد و ترسیده بود مامانشم درگیر دعوا کلا غافل از پسرش بغلش کردم و نوازش و...مامان بچه بعد آروم شدن اوضاع اومد گرفتش و گفت دردت بخوره تو فرق سر اون زنه خوردت بچه ؟اونموقع ذوق کردم از این حرفش ولی از غروب آبریزش بینی و ته گلوم درد میکنه احتمالا مریض شدم😥