2777
2789
عنوان

اذیت شدن خونه پدری

63 بازدید | 8 پست

من ۲ ساله ازدواج کردم و با همسرم خوبم 

ولی خانوادم وقتی مجرد بودم خیلی بهم گیر میدادن 

سر رفتارم 

پوششم

ارایشم

بخدا من ادمی نیستم که بد حجاب اینام باشم ...

ولی کلا خانواده من یکم سادن 

و از بچگی تفاوتایی که مادرم بین منو خواهروبرادرم مخصوصا خواهرم میذاشت و میذاره 

چیکار کنم 

اون چند روزی که میرم خونه بابام فقط سردردم 

هیچوقت تاحالا دلم براشون تنگ نشده اگرم سر میزنم فقط چون پدر مادرمن

ما دوتا شهر مختلفم هستیم


سلام عزیزم منم مثل خودتم زنگ‌میزنن میگن بیا بچه هاتو ببینیم دلمون تنگ‌شده و وقتی. هم میرم فقط لحظه ا ...

خیلی سخته 

من ۲۷ سال مجرد بودم ۲۷ سال از دست مادرو برادرم حرص خوردم 

هیچوقت درک نشدم 

همیشه سرکوفت 

همیشه گیر دادن 

من هیچوقت نمیتونستم نظر واقعیمو بدم 

از بچه مادرم منو هیچ حساب میکرد که الان واقعا شدم ادمی که به شدت کمبود محبت داره و حسود 

همیشه لباس خوبه مال خواهرم بود 

هر جشنی بود خواهرم میرفت

طلا بود مال خواهرم بود 

ازدواجم کرد دور شد که دیگه شد بچه خوب خانواده 

همشون میگن 

منم بچه بد خانواده 

چرا 

چون اون ارایش نمیکنه و من یکم ارایش میکنم

چرا 

چون من مانتوم روشنه و اون تیرس

چرا 

چون اون روزی صد بار زنگ میزنه و من یبار 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی سخته من ۲۷ سال مجرد بودم ۲۷ سال از دست مادرو برادرم حرص خوردم هیچوقت درک نشدم همیشه سرکوفت همیش ...

مجرد بود همیشه به خدا میگفتم یا یه شوهر خوب بهم بده یا منو بکش دیگه 

واااای چقد اذیتم کردن 

چقد شبا گریه میکردم 

تحقیررر تحقییییر

مجرد بود همیشه به خدا میگفتم یا یه شوهر خوب بهم بده یا منو بکش دیگه واااای چقد اذیتم کردن چقد شبا گر ...

الان خانواده شوهرمو میبینم که چجوری با دختر ججردشون رفتار میکنن چشام ۴ تا میشه و همیشه تو دلم میگم خوش بحالت

برا خودش هر چی دوس داره میپوشه 

هر ارایشی

هر سطح تفکری

تنهایی بیرون میره 

بهش پول تو جیبی میدن و...و....

الان خانواده شوهرمو میبینم که چجوری با دختر ججردشون رفتار میکنن چشام ۴ تا میشه و همیشه تو دلم میگم خ ...

دیروز صبح مادرم خواست بره بیرون گفت تو بشین خونه تمیز کن 

غذا درست کن تا ما بریم خرید بیایم ....

بعد من😐

خیلی سخته من ۲۷ سال مجرد بودم ۲۷ سال از دست مادرو برادرم حرص خوردم هیچوقت درک نشدم همیشه سرکوفت همیش ...

دیگه عزیزم کاریه که شده دیگران هم خیلی تاثیر میذارن مثلا من عمم بیشتر منو گیر مامانم مینداخت اونم منو دعوا میکرد کلا اذیتم کردن...بعدشم بیخیال باش اگه شوهرت خوبه گذشته رو فراموش کن و ببخش 


مهم اینه که پیش خدا عزیز باشی فقط خداست که در نهایت ی دوست واقعیه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز