2777
2789

سلام دوزتان 

بیاین گوش جان بسپارین به درد دل این عروس مظلوم 

آقا این مادرشوهر من کلا به من به چشم هوو نگاه میکرد از نامزدی منو اذیت کرد تا یکسال بعد عروسی که باهاش تو یه ساختمون بودم 

نه دلش میخواست با شوهرم بازار برم نه تفریح برم نه مهمون بیاد خونم فقط منم منم میکرد فک میکرد چون پسر زاییده باید من رو حرفاش حرف نزنم اجاره شو می‌دادیم کم و بیش کاراشو میکردیم همش میگفت بچه بزرگ کردم خرجمو بده جونم براتون بگه روزگار من سیاه بود از دستش

هرکس میومد خونم می‌گفت باید از من اجازه بگیری بازار میری باید یا من یا دخترمو ببری مهمون میاد الا و بلا تو باید پیششون باشی حتی اگه ۱۰ روز بمونن خونه من

بگم بقیشووو....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مگه کسی هم هس طرف خانواده شوهر باشه؟😂

روزی به خودت می‌آیی و میبینی هر چقدر برای  بودنش جنگیدی او برای نبودن تلاش کرد هر چقدر برای جای خالی‌اش جنگیدی او برای نیامدن تلاش کرد ... از یک جایی به بعد  میفهمی که باید کنار آمد با خودت با نبودنش با جای خالی‌اش با نخواستنش! از یک جایی به بعد باید بفهمی که هر چیزی با تلاش نتیجه میدهد الّا عاشقی!

دیگه خلاصههه عذابی می‌کشیدم نشدنی😂

تا تصمیم گرفتیم خونمونو جدا کنیم آقا ما ودیعه خونمون مشترک بود یعنی مشترک که نبود مال شوهرم بود گفتیم حالا که دوطبقه هست با قیمت پایین باهم بگیریم چون اینا پس اندازی نداشتن😬آقا شر کرد که الا و بلا پول نمیدم پسرمم نمیزارم از پیشم بره تو گورتو گم کن برو من دیگه عروس ندارمممم دعوای بزرگی پیش اومد در حد کتک و فوش من یه دوماهی قهر بودم خونه بابام تا شوهرم برام خونه گرف برگشتم نه تو اسباب کشی کمک کرد نه خودش و نه هیچ کدوم از فامیلاش خونم اومدن یه دوماهی راحت بودیم تا اینکه شوهرم مریض شد دوباره با پسرم پسرم اومد😂این به کنار کسی از فامیلاشون میادمیاد میشینه همش میگه بابا گفته شب شام میمونی خونه پسرت دیگه نه؟منم میگم نه میام یه چیزی درست میکنیم می‌خوریم 

یا هی میگه عروس فلانی خواهر شوهراشو دعوت کرد مادرشوهرش و مهمون کرد از دکتر که اومده بودیم هرکی میومد می‌گفت یه هفته باهم بپزیم بخوریم پسرم خوب شه

همش دلش میخواد بیاد بمونه خونه ما 

خونه بچشع قبول ولی خب تو که دیگه بدی و از حد گذروندی خودت و با مادر شوهر بقیه یکی نکن

منم زیاد تعارف نمیکنم ولی بعدش عذاب وجدان میگیرم 

اصن خود درگیری گرفتم بخدا 

این همش میخاد پیش ما باشه 

بماند که اول عروسی میگف باید همیشه باهم شام و نهار بخوریم باهم مسافرت بریم و...

منم زیاد تعارف نمیکنم ولی بعدش عذاب وجدان میگیرم اصن خود درگیری گرفتم بخدا این همش میخاد پیش ما باشه ...

ولش کن زیاد محل نزار بهش

یا رفیق من لا رفیق له... خدایا نی نی منم به سلامت برسون. (نی نی دنیا اومد خداروشکر سالم و خوبه)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز