روزی ک خونه رو برای همیشه ترک کردیم

| مشاهده متن کامل بحث + 227 بازدید | 19 پست

وسایل خودمو بچه‌ام رو کامل جمع کردم منتظر اسنپ بودم بیاد دیگه بریم

ب پسرم گفتم دلت برای خونمون تنگ نمیشه

هیچ حرف نزد فقط سریع سرشو برد زیر پتو

پتو رو از روش بلند کردم دیدم چشماش پر از اشکه

اون لحظه رو یادم میاد میخوام بمیرم

1403/10/08

19:59

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

سوگول۵۶۷۷

عضویت: 1403/07/11

تعداد پست: 2913

خب آخه سوال شد برام،😐منتظر اسنپ بوده بچه هم حاضر بعد خب آدم تصور می‌کنه دم در وایستاده دارن خونه رو ...

😉😉😉

1403/10/08

20:08

1 نفر لایک کرده اند ...

باران9389

عضویت: 1399/04/25

تعداد پست: 4160

خونه پدرم هستم اینجا خوبه جاشامروز جاریم زنگ زد گفت شوهرت گفته بیایم سراغت گفتم عمرا

اگه دست بزنشو ترک کرد برگرد،تاپیک خصوصیات شوهرتو خوندم.با بچهها خوب بود؟

1403/10/08

20:08

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.