یه نفر به بدترین شکل ممکن بهم خیانت کرد اونم با صمیمی ترین دوست زندگیم البته دیگه ادامه نداد منم فهمیدم و به روش نیاوردم کارش و با بازی دادنش و رهاش کردن تلافی کردم و تقریبا منجر به رفتن آبروش شد اما حالم خوب نیست آروم نشدم که هیچ بدترم شدم اون موقع فقط از اون متنفر بودم الان از خودم و اون باهم متنفرم
میگن لذتی که توی بخشش هست در انتقام نیست اینه عزیزم
کاری که با من کرد بخشیدنی نبود میدونی اگه با هر آدمی بود ازش میگذشتم شاید حتی به بخشیدن و برگشتن بهش هم فکر میکردم چون خیلی دوستش دارم اما چرا با نزدیک ترین دوستم آخه چرا