یه انار در اعماق یخچال خفته بود الان بیدارش کردم ابشو گرفتم که کدبانوگری رو برای شوهرم تموم کنم ... تازه شامم پذیدم..
حالا هوشنگ نمیخورتش ..
غروب جوراباشو از تو اشپزخونه زیر کابینت پیدا کردم بهش گفتم میکشمت...واسه همون میگه توش زهر ریختی ..
حیف زحماتم ..چقد اشپزخونه کثیف شد بخاطر نصف لیوان آب انار😒
پا نشین بیاین بگین ب ما چه ها ..اینم درددله دیگه .لوس نشین😒