✅عارفی ناشناس به تنگا افتاد به نانوایی رفت و به نانوایی گفت نانی قرض بده و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد برفت
✨مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. مردگفت: این فلان عابد بود که تو او را رد کردی! نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت میخواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
🌱نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نانوا به عابد گفت: آقای من دوزخ یعنی چه؟
🌷عابد پاسخ داد: "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی، ولی برای رضایت دل بندۀ خدا، یک آبادی را نان دادی ...!!!
سلام خوبی یه خوابی دیشب دیدم امکانش هست تعبیرش بگی؟
سلام عزیزم بله
شب 26ام سوره شعرا آیه ی 26 به تعبیر قرآن شخص بسیار خوب و عاقلی نصیحت یا صبحتی با شما می کنه که به جواب سوالی که درگیرش هستین میرسید و آروم و شاد می شین به لطف خداوندگار