خونه تنها بودم
خونه سرد بود ترجیح دادم وسط پذیرایی روی زمین کنار بخاری بخابم، تشک اوردم کنار بخاری انداختم و خوابیدم، صبح که بیدار شدم دیدم وسط حال خابیدم و تشکمم جابجا شده وسط پذیرایی خیلی مرتب و صاف هست موازی جایی که خابیده بودم به فاصله چند متر اونطرف تر،
هرچی فکر کردم که خودم بیدار شدم جابجاش کردم یا نه اصلا چیزی یادم نیست، تا حالا سابقه نداشته، بنظرتون من دچار خوابگردی شدم؟ کسی تا حالا تجربه خوابگردی داره به این صورت؟ چرا اینجوری شدم ؟
نه دچار توهم شدی
هیچ‌چیزی بعید نیست..
من هرانتظاری ازشون دارم جز آسیب فیزیکی
اره من کلا یکی دوبار توی کل عمرم این اتفاقات افتاده برام اونم زمانهایی بوده که آسیب عصبی و روحی شدیدی خوردم، البته آدما روزای سخت زیاد دارن همه همیشه اینطور نمیشن واس همین برام عجیب بود، جن و این داستانا فک نکنم با من کاری داشته باشن 😅 این احتمالات برام آخرین احتمالات و ضعیف ترین هاشونه
منم یبار همینطور شدم خواب دیدم یکی ازپاهام میکشه منو بلند شدم دیدم ۲ متر از بالشتم فاصلع دارم وپایینترم .واقعیه اره
توخواب صورتشو ندیدم دستاشو دیدم .
من یه آدم‌نترسی ام اون زمان مااول زندگیمون بود مساتجر بودیم یجارفتیم که اون منطقه مثل اینکه گناه توش زیاد بود بنظرم .میگفتن منطقه صیغه اییا ..خلاصه من اونجا تادلت بخاد تواون خونه چیزی دیدم خیلی اذیت شدم گریه میکردم که تورو قران ولم کنین حتی خونه بابام رفتم ی شب خوابیدمم اونجاام دست ازسرم برنداشتن بختک افتاد روم .. ی پیرمرد بود که اومد نزدیکم ومن دائم میگفتم دیدمت بالاخره دیدمت جیغ میزدم و شوهرم برقارو روشن کرده بود بابام اینااومدن میگفتن چته تو بخدا اگ من بگم اهل داستان سرایی ام خداشاهده دارم اینارو راست میگم تو خواب نبود واقعی بود بشدت کم خونم شده بودم تاازاون خونه رفتیم دیگ دس ازسرم برداشتن بنظرم ولی دوسال پیش توسن ۲۲ سالگی دچار صرع شدم وهمچنان درگیرم..میگن صرع وتشنج بی ربط نیس ب این چیزا وجنی شدن و
