خواهرم از من دوسال بزرگتره از لحاظ ظاهری بهم شبیهیم هم رشته ای و هم دانشگاهی ام هستیم نمیدونی وقتی قبول شد مامانم براش چیکار کرد سور بده مهمونی بده .. سر من تا فامیل ی تبریک ساده میگف فوری میگف خرجش کردیم دیگه .. یا مثلاب خواهرم کارت میدن بره خرید با رفیقاش میره لباس کتونی همه چی میخره ماهی چند بار پول ت جیبی میگیره باور کن ده دوازده تومن میگیره من باید لباسم کهنه و داغون بشه تا برام بخرن سری قبل گفتم برا دانشگا ی پالتو بخرم که با شلوار لی بم میاد برگشت گف مگه ماله پارسالت نیست ؟ خواهرم ماهی ی دونه میخره ب قرآن.. یا اون هر لباسی ک بخواد ب من میگن ن کوتاهه نه فلانه .. خواهرم رفرنس و کتاب و جزوه هاشو قائم میکنه ک مبادا من بگم بده منم استفاده کنم حالا علوم پایه داده نمیخوادشونا اصن استفاده نداره دیگه .یا خواهرم هر سری کافه اینبار با هم دانشگاهی هاش رفته کوه من تا خیابون نمیذارن برم همسن بود کنکور داشت ی دونه کتاب دست دو ک نخرید همشون نو و تازه . من پاره پوره های اونو و چاپ قدیم استفاده میگردم پدرم تو گوشی دراومد از بس پی دی اف خوندم .. بعضی وقتا فک میکنم بچشون نیستم ولی با خواهرم سیب از وسط نصف شدم و کپی باباییم نمیدونم چرا با من اینطوری میکنن وقتی هم جتس و هم رشته و هم قیافه ایم دیکه جون ب لب شدم