قبلا هاکه برام کاری نمیکرد هدیه نمیخریدمیگفت بلدنیست آدم سردیه دلم به این دوکلمه خوش بود.
وقتی که فهمیدم خیانت کرده وچه کارهای براش کرده.
هرلحظه یادخودم مناسب هام می افتادم یاداونوکادوهاش قلب درلحظه دردمیکردچشمام پراشک میشد.نتونستم نمیتونم ببخشمش.هیچوقت پشیمون نشد بعدرفتنش بازهم بهش فکرمیکردومن هیچی بودم..
امشب برام گل خریدساعت وادکلن خرید.اصلایادم نمیادکی برام کادوخوب خریده بود.آوردداد بازحالم خراب شد ته دلم میگفت دوستت نداره چاره ی جز این نداره
الان مجبوربخاطرخودش وبچه هاش منو حفظ کن.
فشارم بالاوپایین میشدچشمام سیاهی میرفت بهش گفت نیازی نبودهام چیزی بگیر.گفت دوست داشتم برات بخرم ولی هم دلم هم قلبم میگفت دروغ میگه فقط بخاطرمنافعش مجبورشده خوب باشه...
الانم بازاشکم جاری شد.دل ساده ام چقدرخوشحال شدعاقلم میگفت خرنشوچقدربخاطردوست دخترش تحقیرشدی چقدرکتک خوردی....
همیشه توی دعواهمون میگه توزندگی منوخراب کردی.منظورش به اینه اگه من نبودم دوست دخترش نمیرفت 😔