پنج سال پیش زنگ زد گفت خونه من نیان.
کلا دوست نداره بریم خونش.
ما یه شهر دیگه هستیم. بقیه پسراش تو همون شهر هستند. همه متاهل.
مادرشوهرم آدم خسیسیه. سر سفره همیشه قیمت مواد غذایی را میگه. گوجه فلان قیمت. برنج فلان قیمت.
برادرشوهرام همیشه خونه مادرشون هستند. یکی صبحانه اونجا میخوره.. یکی نهار اونجا میخوره. یکی شام اونجا میخوره.
مادرشوهرم میگه پسرام میخوان خونم راحت باشن اینجا نیا.
مادرشوهرم میگه دختر ندارم از دخترای مردم خوشم نمیاد. عروس ها دختر مردمن.