کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
تا اینکه زن داداشم گفت از کرمی استفاده کن ک ترکیبش آبکی باشه نه چرب ، یعنی اویل فری باشه
وااااقعا عالی شده
بیقرار توأم و در دل تنگم گله هاست ... آه و بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست ... مثل عکس رخ مهتاب ک افتاده در آب ،،، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست،،،
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
بیقرار توأم و در دل تنگم گله هاست ... آه و بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست ... مثل عکس رخ مهتاب ک افتاده در آب ،،، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست،،،