خوبین خواهرا؟
دلم گرفته شب یلدا هست و ما الان سه ماه و خورده ای هست که خونه مادربزرگم هستیم چون بابام اذیت میکرد دیگه نتونستیم تو خونه بمونیم
خدا لعنتش کنه چطور میتونه با خیال راحت بخوابه و بیدار بشه وقتی من که بچه اشم دارم زجر میکشم
الان شب یلدا مادربزرگم همه رو مهمونی کرده همه میان اصلا احساس کوچک بودن دارم کنارشون
دوست ندارم مهمونی باشم
دیگه کلا دوست ندارم تو جمع باشم دوست دارم تنها باشم یا با آدمایی که خوشم
آدمای بدی نیستن اما من حس سربار بودن دارم
حالم خوب نیست دعا کنید زودتر خونه اجاره کنیم بریم از اینجا 😔💔