تو تاپیکای قبلیم گفتم ک شوهرم عرق میخوره هرشب منم واقعأ دیگه خسته شدم بد عادت داره هرروز صبح منو کلی بوس کنه بغل کنه بره سرکار دیروز ک داشت این کارو میکرد من تو خواب و بیداری بودم هی صورتمو ازش میگرفتم چون دهنش خیلی بوی بد عرق میداد اونم با عصبانیت گفت چرا هی روتو میکنی اونور منم حالم داشت بد میشد بد ک شب اومد دیدم بازم عرق خورده گفتم این چ وضعیه بس کن و این حرفا دیشب انقدر عرق خورده بودی صبح دهنت بوی گند عرق میداد امروز اصلأ سمتم نیمد خیلی عادی گفت من میرم خدافظ میخاستم باهاش سر سنگین باشم اون بامن سرسنگین شده جالب شده برام