خانوما وقتی مهمون میاد خونه مادرشوهرم کلا مادرشوهرم عوض میشه یجوری پیش مهمونا رفتار میکنه که

آره بابا اونیکی عروس رو روسرشون گذاشته بودن من کودن که تا مهمون براشون میومد میپریدم کمک انگار کلفت خونشون بودم دیگه کم کم خودمو کشوندم کنار مهمون اومدنی اعلام میکردم حالم بده یا مهمون دارم وبهونه میاوردم ونمیرفتم وتازه جایگاهمو متوجه شدم 

دیگه اون حرفو زدم بعدش هیچی نگفتم عدامو خوردم مال اونم برگردوندم جاش  از قیافم فهمید دیگه حرف نمیزد قیافم از صدتا فوحش بدتر بود

فسم خوردم دیگه چیزی نخورم خونشون

والا منم خواهر شوهر ندارم 

مادرشوهرم جوانه 

والا من پا درد و ... دارم که مادرشوهر نداره 

چرا من باید کار کنم؟؟؟؟

مثل مهمان رفتار میکنم 

والا 

احترام باید متقابل باشه دیدی یکی ازت سو استفاده میکنه باید ازش دوری کنی احترام کنن واحبه احترام کنی بهشون

مادرو بابای من‌انقد عروس دوستن هرویمون کیف میکنه کالا هیشکی هیچی نمیگه بهشون مثل دختر میمونه براسون

عروسمونم خداییش خوبه چون احترام میلینه

ولی من خانواده شوهرمو دوست ندارم اعصاب خرد کنن

تو زندگیم اشتباهاتی داشتم که تا روزی که زنده ام عواقبش همراهمه

ولی خدا رو شکر در بحث ارتباط با خانواده شوهر زود به خودم اومدم(سر دوسال)و کلا از زندگیم حذفشون کردم و ریختشونم نمیبینم😃😂

ته من کار میکنم چون اصولا کوچیکتر کار میکنه  با اینچیزا مشکل تدارم فقط خوشم نمیاد ازشون مجبوری تحمل میکنمشون

والا من کار نمیکنم زیاد خونه مادرشوهر ولی خونه مادر خودم کمک میکنم 

مگه مادرشوهر مثل مادر برای من دلسوزه که من مثل دختر باشم براش؟؟؟

منم بعد دو سال فهمیدم  که باید  حرف خودمو به کرسی میشوندمدوسال عین گاو فقط اونا هر چی گفتن گفتم باشه الان افسرده شدم خیلی ارزوهامو خراب کردن هیجوقت مادر شوهرمو نمیبخشم کلی خوبی کردم ولی اخرش خودم صربه دیدم

نمیخام دیگه رابطم زیاد باشه ولی شوهرم هم وابستهدمادرشه   که همکاری نمیکنه

مادر شوهرم زیادی تو زندگیمه حتی خرجشم‌میندازه رو ما ولی لخرش میگه من دادم من کردم

در صورتی که من خیلی بخشش کردم ولی به چشم نمیاد اخرش میشه مال مادر شوهر

نه نیست ولی  نمیشه  که عین مهمونم نشست عیبه میرم میخورم نباید یه کمکی بکنم؟ من کمک میکنم مادر شوهرمم کار میکنه اینطور نیس که بشینه دستور بده

  شایدم من در اشتباهم یعنی همه عروسا اونطورن راست میرنو میان؟ من چقد سادم

منم خانواده شوهرم و خود شوهرم رو حلال نمیکنم

ولی بدتر از اون پدر مادر خودم رو هیچوقت نمیبخشم

آخ که چه آرزوهایی از من بر باد رفت...

انشاالله همه چیز درست بشه برات❤

عزیزم منم گفتم کمک میکنم در حد کم نه اینکه مادرشوهر بشینه من کارها رو انجام بدم

ممنونم  ایشالله برا هر دومون

اوکی فکر کردم  میشینی یجا بلند نمیشی گفتی مثل مهمون میرم بخاطر اون گفتم