دوماه پیش اومدن خونمون یه شهر دیگه هستم
خواهرم یدونه ایرپادشو جاگذاشت
زنگ زد گف بزار یجا اومدی بیار
الان هر چی فک میکنم یادم نمیاد کجا گذاشتم
انشب شوهرم گف میخوای یلدا بریم خونه مامانت
از ترس خواهرم گفتم نه😂🤦♀️
آرزومه واقعا برم دلم تنگ شده براشون ولی میترسم برم جدا
چه خاکی بریزم سرم
هم دلم میخواد برم هم نمیتونم برم
یه اخلاقی هم داره مطمئنم زهرمار میکنه