من با یکی بودم خییییییییییلی خییییییلی دوسم داشت همه کاری برام میکرد
از کادو تولد بگیر تا شهریه دانشگاه و پوشاک و عیدونه و....
فقققققققققطم قصدش ازدواج بود
دوستای کثااااااااااافتم بهم میگفتن بهش رو نده اذیتش کن
منم عین گاو بهشون گوش میدادم
اینقدر رو مخ پسره رفتم تا یه روز بیخبر ول کرد رفت
از همه جا دلیت اکانت زده بود
خطش خاموش
بعد چند روز که حسابی آمارش رو درآوردم دیدم رفته تهران
بعد از یک هفته یه پیام به گوشیم اومد که
من آدم عوضی نیستم فقط نخواستم تلافی کنم
بی خداحافظی رفتن شرف داره به موندن و جنگ اعصاب رو تلافی کردن
خیلی پژمرده شدم واقعا