چار پنج سال پیش بود معلممون زنگ زد من شمارشو نداشتم فکر کردم یکی از دوستامه شروع کردم فحش دادن:)))
بچه بودم ب داییم گفتم که بیا بازی کنیم اومد قلقلکم بده شاشیدم روش از خنده یادم نمیره هیچوقت
سالها پیش پسر خالم برا دوست دخترش نامه نوشته بود تا موقع مدرسه رفتن تو راه بده بهش اشتباهی تو جیب کت پدرش گذاشته بود و صبح پدر ش سر صبحانه نامه رو خوند می گفت بیایید ببینید پسرم برام چیا نوشته
با دوستم روی نمیکت توی حیاط مدرسه نشسته بودیم که بچه ها تعطیل شن یهو دوستم بلند شد مانتوش گیر کرد به دسته صندلی جر خورد اومدم بگم وای مانتوت پاره شد گفتم وای پاره شدی
رفتم مغازه خرید کنم موقع حساب کردن ، کارتمو دادم گفتم رمزتون؟
من کلا تو زندگیم خیلییی سوتی میدم ..🤦💔🤣
دوستم تعریف میکرد میگف رفته بودیم بیرون با خاهر زاده ام یه خانومه رو ابن صندلی تا شو های پارچه ای نشسته بود داشتیم صحبت می‌کردیم صندلی پاره شد خانومه افتاد میگف خواهر زادمم لا شوق میگف خاله خاله پاری شدی ؟؟؟ میگف خانمه ام گفته اره خاله بدجور 🤣😂
ذهنم درگیرسیم کارتم بود بعدهنزفریم هم سوخته بودرفتم گوشی فروشی گفتم ببخشیداقاهنزفری ایرانسل دارید؟(منظدرم سامسونگ بود)طرف سرش پایین اخم کرده بودتااینوگفتم سرشواوردبالاهمچین میخندید😂
یباردیگم چسب اهن لازم داشتم رفتم لوازم تحریر🤣🤣اقاهه میگفت خانم بایدبری ابزارفروشی
سوتی جدیدم یادمه رفته بودم از مغازه لوازم آرایشی صابون ابرو بخرم بعدش چون قبلا از همون مارک خریده بودم ولی فیک بود به رنگ قرمز وقتی میزدم به ابرو ابرو قرمز میشد و شکرک میزد پسره گفت اصله و اگه مشکلی داشت برگردون اه سه بار تکرار کردم اگه اونطوری باشه میارم بهت میدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
