سلام بچه ها من به معنای واقعی خل شدم خودمم میدونم الان دقیقا یه ماه همش عکس وفیلمای عقد وعروسیم آنالیز میکنم میگم آره چرا عقدم رفتم آرایشگاه معمولی چون اون موقع ۴سال پیش به عقد زیاد اهمیت نمیدادن یا میگم چرا عروسیم رفتم فلان جا درصورتیکه بدنشدم خوبم یا همش به شوهرم میگم چرا روز عروسی همش خوب آلودی و توعکسا چشمات نیمه باز شوهرم میگه خب خسته بودم عروسی ما طولانی بود راست میگه خودمم خسته بودم حتی خودمم دعوا میکنم که مگه کوه کنده بودی .کلا همش درگیرم بخدا دست خودم نیس یکی میره آرایشگاه بهتر یا مثلا عروسیش میندازع تالار من همش حسرت خودم میخورم میگم عروسی ما خونه بود البته ما ۳روز عروسی داشتیم با چند وعده غذا ولی نمیدونم چه مرگمه چطور این حس حسرت حسودی مقایسه بذارم کنار و به آرامش برسم دوس دارم حافظم پاک بشع