یکی از سنت های الهی و یکی از مصادیق کیفرهای معنوی، کیفر «املاء و استدراج» است که در دنیا شامل حال مترفین و گناهکاران شده و به ظاهر برای آنان نعمت تلقی می شود، اما در باطن و حقیقت، نوعی عذاب است. امام علی (ع) می فرماید: «کمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ»؛ چه بسیارند کسانى که بهوسیله احسان الهى به آنها، غافلگیر مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و براثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند؛ و خداوند هیچکس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) نیازموده است .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
اره تاریخ تحویل یکشنبست،ولی امروز صبح پیامک اومد که بسته تا چندساعت دیگه به دستتون میرسه
یکی از سنت های الهی و یکی از مصادیق کیفرهای معنوی، کیفر «املاء و استدراج» است که در دنیا شامل حال مترفین و گناهکاران شده و به ظاهر برای آنان نعمت تلقی می شود، اما در باطن و حقیقت، نوعی عذاب است. امام علی (ع) می فرماید: «کمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ»؛ چه بسیارند کسانى که بهوسیله احسان الهى به آنها، غافلگیر مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و براثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند؛ و خداوند هیچکس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) نیازموده است .
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
اره تاریخ تحویل یکشنبست،ولی امروز صبح پیامک اومد که بسته تا چندساعت دیگه به دستتون میرسه
احتمال زیاد امروز میاد برات... برا منم شده یه روز قبل بیاد... البته الان دو روز قبله برا شما، ولی برا من یه روز قبل از تاریخ تحویل بوده که بسته رو بیارن
اره تاریخ تحویل یکشنبست،ولی امروز صبح پیامک اومد که بسته تا چندساعت دیگه به دستتون میرسه
من شده ساعت 9 یا 9 و نیم شبم هم بسته ام به دستم رسیده
ولی همیشه همون تاریخ تحویلی ک مشخص کرده بودن فرستاده
نمیدونم شاید برای شما اینجوری باشه
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
دیجی کالا تحویلش با مامور های خودش هست کاری با پست نداره
چه عجیب
واسه من همیشه بعد پنج شنبه،شنبه است
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
ولی همیهش سر وقت مشخص تحویل میدادن،نه زودتر نه دیرتر
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...