سلیییی. بچه های که درجریانن دیشب نشسته بودیم پیش هم من و شوهرم. باکلک برا اینکه بفهمم دختره خوشگله یانه بهش گفتم حالا خوبه شاگردت مجرده بگیرینش واس داداشت. گفت اووووه سنش بالاس زشتم هست. خخخ. بعد گفت میخوام دکش کنم. گفت عه چرااا نکنه بهت پیشنهاد داده. خندید گفت نه بابا بدبخت دخترخوبیه. فقط زشته قیافش میخوام بگم نیاد. گفتم چرااااااا. زشتا مگه دل ندارن گفت شوخی کردم میخوام بگم نیاد تو واون یکی ابجیم بیاید. گفتم دلیلش یه چیز دیگس که میگی میخوام بگم نیاد. بعدازاونم اگرمیخوای منو ابجیت باشیم نمیشه یا من یاابجیت. بعدم فکرنکن این ابجیت مثل اون یکی خوش اخلاقه نه اون ازمنم بداخلاق تره. گفت وای نمبدونم. چیکارکنم بگم نیاد شاگرده؟؟؟گفتم نمیدونم تا دلیل اصلیش رو نگی بهم😕گفت راستش هم مغازه ای ها بهم گفتن زنه زشته هرمشتری بیاد قیافشو ببینه میپره. گفتم بروبابا حرف خودته یا حرف هم مغازه ای ها. گفت به قران قسم من نگفتم اخه مگه من موقع اومد چشم نداشتم بگم نه. منم دیدم راست میگه. اومدم باز کلک شدم گفتم هم مغازه ای هات به فکر منفعت خودشونن تو کارتو بکن به کسی هم حرفی نزن. خلاصه با خواهرش ومادرش مشورت کرده بود. مادرش چون میدونست راضی نیستم گفته بود بیرونش کن زنتو ببر. حالا مونده داخلش که شاگرد رو بیرون کنه ومنو ببره یانه. ازشما راهنمایی میخوام چطور نفوذ کنم تو مغز شوهرم وشستشو بدم تا منو ببره؟؟؟؟
بجم مردا از هیچی نمی گذرن حتی پیرزن خیالت راحت اینم که گفته زشته از سیاستشه شوهر بنده من تر گل و ورگل 25 ساله را ول می کرد میرفت زن همسایه به جان خودم همسن مادربزرگم را دید میزد حالا من هرچی خوشگل و بیبند و بار می گشتم انگار نا انگار زندگیت رابچسب سهل انگاری کنی رفته رو هوا مثل کاریماما بچسب به زلیخا از راه به در نشه