چرا همش يادش ميوفتم چرا نميتونم فراموشش كنم
چرا فقط حالمو خوب نشون ميدم نميتونم واقعا بدون اون خوب باشم چرا ردش كردمممم چرا يه فرصت بهش ندادم🥲
١٢ سالم بود باهاش اشنا شدم اون ١٧ سالش بود ( الان ٢١ سالمه ) يه سالو نيم باهم بوديم جونمون واسه هم ميرفت
يهويي روز تولدم تركم كرد گف من لياقتتو ندارم تو خيلي خوبي مظلومي دلم نميخاد اذيتت كنم
رفت و شب روزمو سياه كرد🥲
يه سال بعدش اومد گفت پشيمونم برگرديم بهم باز
قبول نكردم حرص داشتم ازش🤦🏻♀️
دوسال بعد باز برگشت قبول نكردم بازم
گذشت تا چندماه پيش
رفيقشو فرستاد جلو گفت پشيمونه ي فرصت ب هم بديد وقتي انقد عاشق همين
تو اين چند سال باهم در ارتباط بوديم در حدي كه چند وقتي يبار حال همو بپرسيم يا تبريك بگيم
بعد من نه با كسي دوست شد ن حتي در حد ي سلام ( امار دقيقشو داشتم)
نتونستممممم گفتم نميتونم قبول كنم
و كامل ديگه بعد چندسال بلاكش كردم
چرااا دلم ميخواد يه فرصت بهش بدم ولي نميتونم قبولش كنم🥲 شب و روز بهش فكر ميكنم با عكساش ميخوابم
استورياشو چندبار نگاه ميكنم غرق ميشم تو عكساش يا جايي ميبينمش تا چند ساعت حالم بده🥲