2777
2789
عنوان

با نامزدم دعوام شد اسکرینننن

692 بازدید | 34 پست



با نامزدم دعوام شد..

چند شب پیش ازش اجازه گرفتم برای تولد مختلط دوست صمیمیم برم که دوستای هم‌دانشگاهی کارشناسیم دعوت بودن توش اونم خیلی اوکی بود گف برو عزیزم خوشبگذره 

خودش چون امتحان میانترم دانشگاه داشت نمیتونست بیاد

یه از خدا بی خبر تو اون مهمونی از قضا دوست مشترک منو نامزدم بود از من تو حالتای بد عکسو فیلم گرفت و با کلی دری وری برای نامزدم فرستاد:) به خدا من لب به هیچی نزدم اونجا با پسرا هم تماس فیزیکی و دست و بغل نداشتم عین زمان مجردیم

الان باورم نمیکنه

من میدونم حسودیشون میشه به زندگیمون

دلم نمیخواد بره..

اگه به بابام بگه رابطمون واقعا شکرآب میشه

چیکار کنم؟؟ پیام بدم زیاد میرم رو مخش؟؟

خدا رو بنده نیست از خر شیطون پایین نمیاد 

مست نبودی ،کاری هم نکردی ،پس حالت های بد چجوری عکس گرفتن 

منظور از حالت های بد چیه

خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار ودسته اوباش کوفه هشتگ میزدن: نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله🙌(نحوه شهادت شهید آرمان و شهید عجمیان، تا مغز استخوانم را سوزاند😓)

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

متاسفانه حق نداره

نباید مهمونی رو تنها میرفتی وقتی میدونی حسود داری

بعدشم چرا اجازه دادی عکس و فیلم بگیره

اگر مست نبودی تو بدترین حالت چیه؟؟

من دهه هفتادی ام تا حالا مجلس مختلط بدون همسرم نرفتم،همسرمم همینطور 

بنظر من کار اشتباهیه

سعی کن از دلش دربیاری و رودر رو باهاش حرف بزنی

مست نبودی ،کاری هم نکردی ،پس حالت های بد چجوری عکس گرفتن منظور از حالت های بد چیه

لباس مناسبی نپوشیده بودم و تو بغل دوستام بودم

تو اون فیلم صدای خنده ی پسر ها بود نامزدم فکر میکنه اونا داشتن با من شوخی میکردن

متاسفانه حق ندارهنباید مهمونی رو تنها میرفتی وقتی میدونی حسود داریبعدشم چرا اجازه دادی عکس و فیلم بگ ...

سعی میکنم:) دیگه پشت دستمو داغ میزارم جایی نرم

متقاعد نمیشه حضوری حرف بزنیم میگه فقط با پدرت حرف میزنم که تمومش کنیم

خیلی بدش اومده ازت 

هرچی بگی 

ولی حسابی از چشمش افتادی

بهم بزن نامزدیو ک تهش طلاقه

لطفا دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.خونه به رهن بره و پولم ازاد بشه.دیگه کشش ندارم موهام سفید شد

لباس مناسبی نپوشیده بودم و تو بغل دوستام بودمتو اون فیلم صدای خنده ی پسر ها بود نامزدم فکر میکنه اون ...

چقدر اوپنی . اصن مهمونی مختلط چرا میری که اینجوری شه؟ فک کنم ممکنه دیگه نامزدت به کل فکرش نسبت بهت عوض شه

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

چرا اینقدر حق به جانب حرف میزنی وقتی کاملا مقصری 

اون بهت اجازه رفتن داد اما اجازه هم داد بری هر و کر راه بندازی اونم با لباس نامناسب ؟

اگرم یک درصد ممکن باشه کوتاه بیاد با این طرز پاسخگوییه تو عمرا کوتاه بیاد

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

چرا اینقدر حق به جانب حرف میزنی وقتی کاملا مقصری اون بهت اجازه رفتن داد اما اجازه هم داد بری هر و کر ...

آخه خیلی بهم بد و بیراه گفت از دست خودم عصبی شدم نمیدونستم چکار کنم..

آخه خیلی بهم بد و بیراه گفت از دست خودم عصبی شدم نمیدونستم چکار کنم..

عزیزم از دست خودت عصبانی میشی باید روی اون خالی کنی؟؟؟

شجاع باش و با حفظ عزت نفست بهش بگو پشیمونی و معذرت خواهی کن 

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو1388  |  19 ساعت پیش
توسط   asraam  |  1 ساعت پیش