یه دختر پسر عاقل و بالغ باهم به قصد ازدواج آشنا میشن
بعدکلی رفت و آمد کردن ،
و گذشت بیش از یکسال از رابطه آشنایی
و حتی چندین جلسه مشاوره پیش از ازدواج رفتن
همه چی اوکی بوده
حالا که موقع معرفی خانواده ها رسیده
مادر ِآقا پسر مخالفه !!
اونم با اینکه دختر خانم رو ندیده و شناختی از ایشون و خانواده اش نداره
بدون دلیل داره مخالفت می‌کنه و سنگ میندازه جلوشون
به نظرتون این دختر و پسر چکار کنن ؟؟؟
(خیلی همو دوست دارن و با دید باز همو شناختن )
مخالفت بیجا این مادر ، باعث شده این دوتا جوون از ازدواج ناامید بشن
لطفاً راهکار بدین ❤️
مگه میشه بی دلیل مخالفت کنن
مگر اینکه کس دیگه ای مدنظرش باشه
بخشی از شناخت خونواده اس
تعجب میکنم مشاور بهشون نگفته
به صلاح نیست
از ازدواج منصرف یشن
عشق اگه عشق باشه هیچ منطقی،نمیتونه جلودارشون باشه
راضی میکنن خانواده ها رو
پسره باید با مادرش صحبت کنه! یعنی قدم از قدم برنداشته؟
فکر میکنم که حس اینو گرفته که بهش بی اهمیت بودن و احتمالا فکر کرده دختر خوبی نیست که بدون خواستگاری خانوادگی تا اینجا پیش رفتن
این چه کاریه واقعا حالا جونا میخوان ازدواج کنن چرا جلوشون و میگیرن
ی چیزی هست اونم اینکه ادمی ک خواب میشه بیدار کرد ولی اونی ک از عمد خودش و زده ب خواب نمیشه
رسما بیان خواستگاری و خانوادها چن جلسه باهم رفت و امد کنن اگه مشکلش اینه که همو نمیشناسین.
البته اگه مادره فک و فامیلی کسیو برای پسرش در نظر نگرفته باشه و بخاطر همین مخالف نبوده باشه
