بچه ها من دوساله عقدم چن ماه بعد عروسيمه و جديدا با خونواده شوهرم دچار اختلاف شدم خيلي ادماي بي شعوري هستن خيلي ديكتاتورن حالا قضيه از اين قراره ك من واس ازمايش بكارت نرفتم شوهرمم خودش نخواست ك برم گفت من به پاكي تو ايمان دارم و نيازي ب اين ازمايشا نيست بعد متوجه شدم ك پذرش پاشو كرده تو ي كفش ك ن بايد ببريش ازمايش وگرن عقدتون نميام و اين حرفا... منو شوهرمم واسه اين ك اول كاري ميخمونو محكم بكوبيم رو حرف خودمون وايساديم كلا شوهرم خيلي پشتمه