دوستان من دوساله ك عقدم قبلشم با شوهرم دوست بودم دوستيمون خيلي پاك بود رابطه اي نداشتيم شوهرم ازم نخواست ك قبل عقد ازمايش بكارت برم و اين كارو بي اخترامي ميدونست و هميشه ميگه من ب تو ايمان دارم حالا فهميدم ك پدرشوهرم اون زمان اصرار داشته ك من حتما برم ازمايش ولي همسرم مخالفت كرده خلاصه عقد كرديم و اوايل عقد من حامله شدم اونم با پيشاب يعني اصلا احتمال نميدادم حامله شم به اين سادگي دور و برمون چندتا زوج بودن ك با ٦سال اقدام هنوز باردار نشدن ولي من بااولين رابطه حامله شدم!!خلاصه مادرشوهرو پدرشوهرم گفتن بايد سقط شه من مقاومت كردم ولي بعد ي مدت بهاطر فشار روحي شديدي كه روم بود خودش سقط شد از اون ماجرا يك سالو خورده اي ميگذره