اذیت میکنه خیلی دستور میده مادرشوهرم میمونه خونه دخترش شوهر دخترش رفته شهرستان ماموریت مادرشوهرم میمونه اونجا تنها نمونه خواهر شوهرم
الان چند روزه پدرشوهرم برای نهار شام میاد خونه ما والا اصلا منت غذا نیست ولی بخدا خسته میشم هیچی نمیتونم پیدا کنم بپزم هربار میگه این چیه دیگه خیلی حرف میزنه صدای تلویزیون رو بلند میکنه دخترم نمیتونه درس بخونه همسرم هم شب ها ساعت هشت میاد تا اون زمان میشینه غر میزنه بهم پدر شوهرم بخدا اینقد خسته ام چرا نمیره خونه دخترش اخه یا اون نمیاد بمونه خونع اینا
بخدا انصاف نیست همش من سرپام همش باید خونم مرتب باشه به همه چیم گیر میده
دوستان چکار کنم شوهرم هم میگه خب نمیشه که بگم نیا