2777
2789
عنوان

ممنون میشم راهنمایی کنید

56 بازدید | 6 پست

سلام وقتتون بخیر

اول از همه عذرخواهی میکنم میدونم این سایت برای خانومای باردار و مامانا هست ولی خب یکی دو روزه تو سایت هستم و مطالب رو میخونم و سعب میکنم یاد بگیرم یه سری مسائلو.


حالا بریم سر اصل موضوع


.

من و خانومم از دو شهر متفاوت هستیم و فاصله شهرامون ۵۰۰ کیلومتره

من ۲۶ سالمه و ۲ ساله سربازی و دانشگاهم تموم شده.

بلافاصله بعد از اتمام سربازی مشغول به کار شدم در یک معدن سنگ آهن و بعد ۶ ماه باتوجه به تواناییم منو سرپرست شیفت تولید گذاشتن و مدیریت ۳۰تا پرسنل برعهده داشتم.

متاسفانه پدرخانومم مرداد ماه فوت شدن .

مادرخانومم و پسر ۱۶ سالش باهم زندگی میکردن و خانومم گفت مادرم تنها شده و سخته براش بریم شهر ما.

بعد از ۱ سال که شرایط کاریم فوق العاده شده بود اما ب درخواست خانومم من رفتم تسویه حساب کردم و نقل مکان کردیم به شهر خانومم .

بماند که خونواده و اطرافیانشون خیلی قول دادن که بیاین ما پارتی زیاد داریم کار برات اوکی میکنیم و اینا.

الان اومدیم اینجا من هرکاری کردم جایی پیدا نشد برای کار ایناهم که انگار ن انگار چنین قولی به من داده بودن...


بالاخره تصمیم گرفتم آموزشگاه کامپیوتر تاسیس کنم ولی خانومم بجا حمایت همیشه میگه پولو حیف میکنی این کار بدرد نمیخوره و الکی زور میزنی و...

کلا سرد شدم موندم از یه طرف بیکاری روح و روانمو به هم ریخته.

حمایتی نمیکنن هیچ تازه هر کاریم میخوام بکنم یه جوری برخورد میکنن که زده میشم از انجامش


گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

تا حالا حتی یه بارم به روش نیاوردم و صدامم در نیومده من تو این سن چه شغل خوبی رو ازش اومدم بیرون فقط بخاطر اینکه چون دوره از خونوادش و پدرش تازه فوت شده بریم شهر خودشون تا روحیه ش خوب باشه 

ولی در مقابل توقع داشتم حداقل یکم اینجور جاها حمایتم کنن


حتی بعد ۲ ماهه که اومدیم اینجا میگم یه سر بریم پیش مامان بابام دو سه روزی و برگردیم ب بهونه های مختلف میپیچونه


نمیدونم باید چجوری برخورد کنم که ناراحت نشه و یکمم ب من اهمیت بده.

گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

کسی نیست ؟! 🙁 منم جای برادرتون اگه راه حلی بلدین بگین یکم منم از این فشار روانی در بیام 😶

گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

 والا رفتنت و از دست دادن کارت اشتباه بود

الانم اگه برگردی قبولت میکنن برگرد

ب نظرم

بلاخره مادر خانومت پسرش هست دیگه الان شما چ کاری لنجام دادی رفتی؟

باخانومت صحبت کن برگردین


📛 هر احمقی میتونه بهت بگه دوستت داره ولی آدمهای محدودی میتونن بهت ثابت کنن که دوســتت دارن...👉
والا رفتنت و از دست دادن کارت اشتباه بودالانم اگه برگردی قبولت میکنن برگردب نظرمبلاخره مادر خانومت پ ...

برادر خانومم نیس کلا عصر میزنه بیرون با دوستاش دقیقا همین الان برگشته. خونشون طبقه پایین ماس.


خانومم باردار بود و چون فشار زیادی روش بود قبول کردم بخاطر شرایط بوجود اومده نقل مکان کنیم

گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

برادر خانومم نیس کلا عصر میزنه بیرون با دوستاش دقیقا همین الان برگشته. خونشون طبقه پایین ماس.خانومم ...

اخه تو اونجا بعیده کاری برات پیدا شه چی بگم والا

📛 هر احمقی میتونه بهت بگه دوستت داره ولی آدمهای محدودی میتونن بهت ثابت کنن که دوســتت دارن...👉
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792