2777
2789
عنوان

😝 منفعت مشاوران 😄

58 بازدید | 1 پست

امیر.ک مردی بود از گرد راه رسیده و دلو معرفت از چاه تجربت نکشیده. یاران وی او را در طبق نشاندند و غبار راه از سر و روی ستردند و عرق خشک ناشده به ریاست یکی سازمان معلوم گردانیدند.

-گفت من این کار ندانم!

-گفتند غم نباشد که مشاوران بسیارند هر یک را در مقوله‌ای ذوق تفحص و در زمینه ای علم و تخصص.


پس چنین اتفاق افتاد که کارمند دون پایه‌ای را خطایی در نظر آمد. پس پرونده وی تکمیل بکردند و نزد آن امیر.ک فرستادند


آن امیر.ک گفت من تشخیص خطا ندانم و تخصیص جزا نتوانم.

آنگاه پرونده در پیش نهاد و مشاوران را کوتاه و بلند پیش خواند که چه بایدمان کرد؟


مشاوران به تفاریق پرونده آن مظنون به خطا را می‌رسیدند و نت برمی‌داشتند تا هفت روز. چون آفتاب روز هفتم برآمد، آن ۱+۱۲ نفر گرد هم آمدند و هر کس سخنی می‌گفت :


-او را رها باید کرد که هیچ خطا در او نباش.


-بعضی خطاها در او مشهود است و گوش وی بباید مالیدن.


-سخت پرتلاش و نیک اندیش است و او را پاداش درخور باید داد.


-اخراج باید کرد.


-به بورس خارج باید فرستاد و دلار داد.


-چند گاهی به چابهار رود یا آشخانه یا سراوان.


-پدرش را باید درآورد و پاچه شلوار او را پاره کرد.


-وام خانه باید داد.


-در اختیار کارگزینی باید گذاشت.

-....

آن امیر.ک این همه بشنید و با خود گفت شرط نباشد که نظر مشاوران را بعضی بگذارم و بعضی در کار آرم که اگر چنین کنم بعضی را به بعضی برتر نشانده باشم و لاجرم فتنه پدید آید و درگیری حاصل شود.


پس گفت:

تا آن کارمند را گوش بمالیدند و پاداش بدادند و به بورس فرستادند و به چابهار و آشخانه و سراوان تبعید بکردند و در اختیار کارگزینی بگذاشتند و پدرش درآوردند و پاچه شلوارش پاره کردند و وام خانه بدادند و از خدمت دولت اخراج بکردند.

عامو یقنلی خمره باف ،کوچیکتونم   خواهران عزیز  لدفاً درخواست ندید اسکرین میگیرم میرفستم واسه خانم ناظم 5 شتکتونو پتک کنه  اومدم تا دورهم یه کم به ریش کائنات و حومه بخندیمخواهش خواهش سیاس ی ش نکنید تا بمونم براتون  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز