بدترین چیز اینه که بهش این حسو بدی که از این کارش ناراحتی
و همش بخوای بهش انتقاد کنی تو دلش دلشوره بندازی
من نصف عمرمو با دلشوره که مامان بابام دادن نماز خوندم خیلی کوفتم بود
یعنی مطمینم اون نمازا که از ترس بود یه جو ارزش نداشت
نه که از مامان بابام بترسم ولی اونا یه جوری میکردن عین همین استارتر که یعنی الان اگه نخونم بدبخت میشم
خیلی بد بود
اینجا یه وقتا خانوما میگن من نماز میخونم آروم میشم
منم همین جوری بودم ولی نه چون نماز عالی میخوندم
چون اینقدر عذاب وجدان داشتم که اگه نخونم ال و بل میشه که وقتی میخوندم راحت میشدم
ولی الان از دست اون حسا راحت شدم نمازام خوبه دیگه خدا رو شکر
با اینکه خودش یه نمازش ترک نمیشه ولی بهم گفت ولش کن نخونی هیچی نمیشه
تازه گاهی شوخی میگف عیب نداره من خودم روز قیامت شفاعتتو میکنم میگم این آدم خوبیه بذارید بیاد پیش خودم بهشت
الان من میخونم ولی با دله خوش