قضیه ازین قراره ما یه بچه گربه تو حیاطمون اومده آزاده ما اصلا بهش دست نمیزنیم فقط بهش شیر و غذا میدیم واسه خوابیدن هم میره رو پشت بوم، اصلا به ما کاری نداره، حالا یکی از اقوام نزدیک همش میگه چون بچت تک فرزنده دنبال حیوونه، همبازی نداره این فردا پس فردا بزرگ بشه سگ و گربه میاره تو خونه حریفش نمیشی، یه بچه دیگه بیار و ازین حرفا، درصورتیکه این بچه گربه آزاده بچه من اصلا باهاش بازی نمیکنه فقط غذا بهش میدیم همین دیوونمون کرده
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تو زندگی ماعم تا دلت بخواد همچین حرفایی زدن گفتن بچه بیار چرا سگ نگه میداری چرا گربه داری
به اینا رو بدی دخالت میکنن همش تو زندگیت گند بزن بهشون اینا دنبال موقعیتن فضولیی کنن تو رابطتون به گربه ام غذا بده خدا روزیتو زیاد میکنه به هر حیوونی غذا بدی