2777
2789
عنوان

بچه ها کیا شوهرشون همش سرش تو گوشیه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 5479 بازدید | 41 پست
چ باجناقای صمیمی ای😄😄

آره خداروشکر.


اخه قبل باجناقی باهم دوست بودن.

«زمانه عجیبی است! برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را...میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید فرمان برند! و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند...» (شهید آوینی)

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اها.پس ب خاطر همینه دوستیشون پایدار😉😁

ممنون

«زمانه عجیبی است! برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را...میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید فرمان برند! و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند...» (شهید آوینی)
شوهرمنم دایم سرش توگوشیه .یه مدت برااینکه به خودش بیادمنم گوشی برمیداشتم وباهاش سرگرم میشدم هی بهم گ ...

خخخخ منم معتاد گوشی هستم ولی درحد اینکه همش پیامارو وا کنم ی نگا بندازم ولی شوهرم همش یا باهمکلاسیاش میچتع یا بادوستاش 

شوهر من یا ایکس باکس بازی میکنه یا سرش تو سایتای ورزشیه یا فوتبال میبینه.دیگه حالم از هرچی فوتباله به هم میخوره

اگر که به برنامه زندگی پس از زندگی علاقه دارین بهتون پیشنهاد میکنم که این مستند صوتی رو هم گوش کنین. https://aminikhaah.ir/%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af-%d8%b5%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%af  هرکاری کردم آبی نشد. دستتونو روش نگه دارین، بعد که آبی شد بزنین روی باز کردن

علاقه شدیدی به برنامه های تلویزیونی داشت

من هم دیگر آن اواخر کلافه شده بودم

دلم تنگ شده بود برای توجه کردن هایش

کلی با خودم فکر کردم

میدانستم غر زدن نتیجه ندارد که هیچ

حتی ما را از هم دورتر میکند

به ذهنم رسید برایش یادداشتی بنویسم

بچسبانم روی کنترل تلوزیون که میدانستم

بدون برو برگرد حتما آن را میبیند

بعد از کار به خانه آمده بود و

طبق معمول همیشه لباسش را که عوض کرد

روی کاناپه جلوی تلویزیون لم داد

خودم را مشغول چیدن میز شام کردم

اما حواسم زیرچشمی به او بود

یادداشت را که خواند اصلا تلویزیون را روشن نکرد

با تمام خستگی کارش آمد بغلم کرد

آرام دم گوشم گفت دوستت دارم

من برایش سحر و جادو ننوشته بودم

فقط نوشته بودم:

« از صبحی که شما میری بیرون

تا الانی که نیستی خونه

این تلوزیون منتظرت نیس.

اصلا هم براش مهم نیست که نیستی

اما این لباسی که تنم کردم برات

این موهایی که بازشون کردم برات

این چایی که دم کردم برات

این میز شامی که چیدم برات

تک تک شون شاهدن که

من چقدر بیقرارم برای بودنت

خبر از حال دلم دارن

که چقدر دوستت دارم»

این نوشته شبیه معجزه بود



سیماامیرخانی



اره واقعا منم شوهرم همش تو گوشیع

منم دیشب از لجش اینستا نصب کردم رفتم تو گوشی 

بعد اون گوشیشو گذاشت کنار ولی گهگاهی سرک میکشید ببینه چ خبره 

شوهر من گوشیشو میبره دستشویی دیشب صدام دراومد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792