بخاطر تاپیک قبل حسابی اعصابم خورد شده میخوام بدونم هدف اون دختر از گفتن این حرفا چی بوده و چرا گوشیشو خاموش کرده برادر بزرگم وکیله فعلا فقط با اون حرف زدم که ببینه ماجرا از چه قراره بعد الان میدونست بیدارم اومد تو اتاقم خیلی حالم بده بغلم کرد کلی گریه کردم تو بغلش کلی بهم‌امید داد گفت نگران نباش قربونت برم این اشک ها حیفه فردا خودم میرم هرچی گفتی رو برات انجام میدم هرچی بشه من خانواده همه پشتتیم فعلا چیزی برا کسی نمیگم گریه نکن آروم باش اشکامو پاک کرد واقعا آروم شدم آغوش برادر یه تکیه گاه امنه اگه برادر دارین قدرشو بدونین
تاپیک قبلیتونو خوندم.چی شد آخرش؟
همه برادرها خوب نیستن منم دو تا دارم اولی یکم قاطیه و تند اخلاقش،دومی خیلی باهم صنیمی یودیم منم فک میکردم خیلی پشتمه ولی دو ساله نامزد کرده دیگه سالی یبارم زنگ بهم نمیزنه کلا امیدمو از برادرام قطع کردم ،انشاالله انشون سالم و سلامت باشه نمیخواد پشتیبان من باشن
بزار زن بگیرن برادرات زنگم نمیزنن بهت
برادرای ما ک هیچ وقت اغوش نداشتن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
