جشن طلاق دعوت شدم دوست صمیمی خواهرمه چی باید بپوشم من تا حالا همچین جشنی نرفتم اولین بارمه خیلی ام متعجب شدم بهم زنگ زد دعوتم کرد
درخواست دوستی رد میکنم وقتی جواب استارتر یه تاپیک و دادم خودت نخود آش نکن دوست عزیز اوکی؟ اسی خودش بلد جوابمو بده خودتو ننداز وسط سبک نکن بزرگواری تو حفظ کن و رد شو اگه هم زبون نفهمی هیچی کار خودتو بکن من با زبون نفهم ها دهن به دهن نمیشم بدرود
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خودزنی فقط اونجا که وقتی حقیقتو میکوبن تو صورتت 🥲 برای خالی کردن خودت باز مشخصات خودتو میدی😂 خدایا مرسی که هستی😍 برای همه چیز شکر😍 ایرانی شاید از اسب بیفته اما از اصل هرگززززر😎😍😍😍
خودزنی فقط اونجا که وقتی حقیقتو میکوبن تو صورتت 🥲 برای خالی کردن خودت باز مشخصات خودتو میدی😂 خدایا مرسی که هستی😍 برای همه چیز شکر😍 ایرانی شاید از اسب بیفته اما از اصل هرگززززر😎😍😍😍
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…