سلام عزیزان من دانشجوام بعدش شهرمون زیاد دور نیست از دانشگاه و هر هفته میرم و میام
کسی که منو میبره و میاره پسر یکی از آشناهامونه که اونجا معلمه بعدش این پسره گاهی مسافر دیگم داره مثلا اگه ۴ تا دختر باشیم همش به من میگه برم جلو
بعضی وقتام که کسی نیست عقب ماشینش یه چیزیه باز من محبور میشم جلو بشینم
آهنگای عاشقونم میذاره
من دیگه بهش نگفتم بیاد دنبالم ولی انگار وظیفش باشه زنگ میزنه میگه من فلان ساعت میرم دنبال شمام میام
من بهش اهمیتی نمیدم جوابشم خیلی رسمی میدم ولی خیلی معذبم دیگه برم باهاش یا نرم
نرو.
دور از جونت مگ خودت چلاقی
با اتوبوس برو
خیلی جرأت داری می ری
من بودم نمیرفتم
زنی نیست ببرتت کاش بود
برو بابا ول کن
اگه پسر خوبیه پسش نزن
ولی سریع هم باهاش اوکی نشو
یه جوری رفتار کن که مثلا برداشتی از رفتاراش نداشتی
تا خودش واضح بهت بگه
نرو
دفعه اول چطوری هماهنگ کردین شما برسونه؟
اگه حس خوبی نداری نرو حس آدم تو این موارد اشتباه نمیکنه. منم میگم نرو باش خودتبا اتوبوسی چیزی برو
پسر به این با نزاکتی که تو فاز خانوادگی خدمت رسانی و کمک و همیاری میکند تو فلز فکری که شما به نظرت می آید نیست منتها شیطان همیشه ی لحظه می آید کار خرابی کند ،،،یک در میان ازش گمک بگیر و محبتش را با یک چیز مادی جبران کن)یک بشقاب غذای گرم یا .... یعنی بی حساب هستیم
