با خیلی دوستتان چت کردیم و حرف زدیم صفر تا صد مشکلاتم رو
۴ ونیم خوابیدم
۷ صبح بیدار شدم
ی تیکه از خوابم فقط یادمه
برف میبارید همهجا سفید بود
نمیدونم کیا بودن اما ب خیلیا ب یک مقصد حرکت میکردیم برف هم آرام میبارید
نزدیک همون خونه یا مقصد شدیم دیدیم زیر دامون برف ها دارن آب میشن
تعبیر میدونین؟!
خیلی ذهنم درگیر
میگن برف عمه
من ای همه غم ؟ بازم غم
از صبح مث خوره ب جونم افتاده ک نکنه شوهرم گوشی هم کرده قضیه پسر همدانی فهمیده
مث سگ متیرسم 🙁 دی تاریخ طلاقه بعد رسوایی بیاد از هیچ پوچ
برای قضاوت نشدن من از شوهر و پسر همدانی تاپیک های قبل باید بخونین 🤧💔