چهارشنبه که بارون میومد من با خودم لپ تاپ برده بودم دانشگاه از طرفی هم ورزش امون تو استخره ترسیدم کیف لپ تاپ رو ببرم استخر خیس بشه بارونم خیلی زیاد بود بعد اسستخرم ققرار بود برم کتابخونه درس بخونم رفتم کتابخونه کمد بگیرم کارت دانشجویی نداشتم به خانمه گفتم کارت عابر قبول میکنی گفت نمیشه نه گفتم توش پول هست زیاده میام میگیرم(که بهم کمد بده)گفت نه بی ادب نمیشه و اینا (نگید از کجا میفهمید دانشجویی ما در دانشگاه امون گیت داره که باچشم اسکن میکنه)دوستم کارت دانشجویی اش رو داد من رفتم لپ تاپ رو گذذاشتم تو کمد برم برگشت گفت کجا داری میری گفتم دارم میرم یه چیزی بخورم برگردم گفت نه نمیشه ممنوعه نباید اینکارو کنی فقط تا زمانی میتونی از کتابخونه استفاده کنی باید کمد داشته باشی اینم عصبی گفتم الان میام گفت نه نمیشه حالا همه ی بچه ها اینکارو میکنن منم کمد رو تحویل دادم داشتم میمومدم بیرون به دوستم گفتم به خدا دیوونس اروم گفتم ولی شنید
هستید ادامشو بگم
@Shoshom
خب
بعد اومدم بیرون یه مسیول بود بهش گفتم نه هرچی اون خانوم بگنه گفتم اقا لپ تاپ دستمه بارون شرشر خیسس میشه گفت نه نمیشه برگشتم گفتم فققط هدف انگار دانشجو ازاریه انگار
بعد هیچی رفتم استخر برگشتم نشستم طبقه اول که نخوام با این زنه روبرو شم که کمد نخوام احساس کردم به یک مرد که اونجا نظافت انجام میده اشاره کرد گفت همین بود همین
حالا شنبه دوباره برم کتابخونه به نظرتون نره به رییس کتابخونه بگه و برام دردسر درست کنه؟
درضمن این خانم خیلی هم بد اخلاقه و تقریبا خیلی ها دیگه باهاش مشکل دارن
کامل گفتم به نظرتون برم دانشگاه میره شکایت کنه که به من گفت دیوونه
دوسستم باهام بود حاضره بیاد بگه نگفتم ولی باز میترسسم
خدایی دیوونس خوب
نه بابا فکر نکنم بتونه کاری کنه
فوقش چیزی گفت بگین با ایشون نبودم با دوستم داشتم حرف مبزدم چه حرفیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
