منم بچه بودم ابتدایی
یه همسایه داشتیم با دختر بی ناموسش من همکلاسی بودم موقع امتحانات خرداد ماه نکبتی
اون میموند میخوند
من فقط دوره میکردم چون توی طول سال من میخوندم
اونوقت یه روز قبل امتحان من میرفتم تو کوچه با دوستام دوچرخه بازی مادر پتیاره این میومد میگفت چرا نمیری درس بخونی😡 مگه فردا امتحان نداری😡
بعد میرفت سراغ مادر بیشعورم بهش میگفت این بچه رو بذارید درس بخونه فردا میشه یه انگل😐
مامان نفهم منم منو میگرفت میزدم
وای فاجعه بود اونسال برام
موقعی که رفتیم کارنامه گرفتیم معدل من شده بود ۱۹/۸۵
دختر اون شده بود ۱۷
رفتم در خونشون گفتم معدل دختر شده چند گفت۱۷
هزاران فحش رو بهش دادم
چنان فحش دادم که همسایه ها جمع شدن
ما هم پایین شهر بودیم اون موقع عجیب غربتی بازی دراوردم
اومدم خونه شبش مامانم دوباره کتکم زد
ولی من انتقاممو گرفته بودم 😎😎😎