شروع رژیم 8 مهر 1403...وزن اولیه 75....قد 160...از خدای مهربونم میخوام توی این راه کمکم کنه که مهر سال دیگه امضامو به روز کنم وبنویسم به وزن ایده آلم رسیدم...آاااامیــــــن🙏🏻🙏🏻🙏🏻
احمقها به همین راحتی اداره میشونداستالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی میافتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانههای گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده میکنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من میآید احمقها به همین راحتی اداره میشوند!
هنوز با جمله «به نام خدواند رنگین کمون» کنار نیومده بودم . .که «بارون اومد و یادم داد ....» دختر کاپشن صورتی با گوشوارهقلبی باید پاهایت زمین را لمس میکرد نه اینکه در آسمان ها سیر گنی !!!!
شروع رژیم 8 مهر 1403...وزن اولیه 75....قد 160...از خدای مهربونم میخوام توی این راه کمکم کنه که مهر سال دیگه امضامو به روز کنم وبنویسم به وزن ایده آلم رسیدم...آاااامیــــــن🙏🏻🙏🏻🙏🏻