من شوهرم شرکتشون تا عید گفتن بیاید سر کار و بعدش اخراجین بعد ما دوماه قبل این که خبر داشته باشیم شوهرم قراره اخراج بشه به کسی که هرسال برامون خرما میاورد گفتیم ۵ کیلوخرما و ۵ کیلو رطب برامون بیاره شوهرم هر سال حدود ۲ کیلو میداد به پدرشوهرم اینا و ۱ کیلو پدر و مادرم
شوهرم خیلی به خانوادش میرسه یعنی هر سری بالای ده تومن هر چی ام داشته باشیم بگو یه سیب باید نصف کنه به خانوادش بده بعد برادرشوهرم امروز رفته خرما ها رو اورده بعد پدرشوهرمم اونجا بوده میگفته از دوتاش نصف کنین نصفشو بدین به ما
حتی اومده یکیشو کامل برداره جاریم گفته اینا برا خودشون گرفتن بزار اگه خودشون دادن بدن بهت برندار بدون اجازه ولی گفته بود زنگ بزن به من بگو برا ما یکیشو بیاره حالا ما حتی تو پولش موندیم اینام دستور دادن اره باید یکیشو بدین به ما میدونم شوهرمم میده ولی من الان لباس ندارم نمیتونم بگیرم میخواستم لاقل رطبو که حدود ۱ تومنه بفروشم لباس زمستونی بگیرم ولی چون شوهرم بچه اخره فک میکنن تمام وظیفه شوهرمه به پدرمادرش برسه بقیه اگه هزار تومنم خرج کنن ازشون میگیدن ولی شوهرم این ماه فقط بالای ده تومن خرجشون کرده