من سه سال پست کنکور بودم بعد تربیت بدنی قبول شدم تو دانشگاه دولتی ،اما بعد ی مشکلی برام پیش اومد که دیگه نمیتونم به ورزش ادامه بدم و ممنوع ورزش شدم و بعد از یکسال انصراف دادم ،الانم اومدم شهر خودمون ،مامان بابام به چشم اضافی بهم نگاه میکنن از وجود من تو خونه ناراضین و همش میگن آبرومونو بردی الان میگن دخترشون ی لیسانس نگرفته خاک تو سرت با این انتخاب رشته ات،از اول همش میگفتن پزشکی بخون نمیذاشتن برم دانشگاه بزور مجبور بودم درسای تجربی رو بخونم ولی از خون و اینا متنفرم ،الان ۲۲ سالمه میگن بشین برا پزشکی بخون پزشک بشی ،بخدا فقط میخوام خودکشی کنم 😭کاش میمردم و انصراف نمیدادم حتی فلج میشدم به ورزش ادامه میدادم ،چه بلایی بود آخه ،همش میگن جلو چشم ما نباش برو تو اتاقت ،طاقت دیدن منو ندارن ،بابام بهم میگه مفت خور یکی هم نمیاد بگیرتش،هرچی خواستگار داشتم رد میکردن چون پول عروسی و عقد و جهاز ندارن😞
هر كه مؤمنى را به چیزی سرزنش كند، نميرد تا خود مرتكب آن شود...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیذارن همش میگن میخوای ج.نده بشی؟ میخواستم شهر دور درس بخونم میگفتن حق نداری میخوای بری اونجا دور ا ...
پس هرچی گفتن جوابشونو بده جمع کنن خودشونو
به بابات بگو بچه آوردی وظیفه هزینه کنی
از سال ۹۹خواننده خاموشم.علاقه مند به ریاضیات،فلسفه و شعر.هر تساوی عدالت نیست و هر عدالتی تساوی نیست.دانشمندان مورد علاقم تسلا، نیوتون،پروفسور حسابی و مریم میرزاخانی.زندگی چرایی است که پاسخش با مرگ داده میشود.شما یادت نمیاد ننه ولی نی نی سایت قدیما یه جمله معروف داشت به اسم فقطط طلاقققق.فرمژه فقط اونجا که بعد گریه مژه ها اشکی تو با دست میزنی بالا لامصب کار صد تا ریمل رو میکنه
تمام وسایلامو برگردوندن میگن انقد میخونی که شهر خودمون قبول بشی دیگه حق نداری بری خوابگاه ،خاک تو سرم دوستام بهم میگفتن نرو پشیمون میشی من گوش نکردم که لعنت به خودم 😭
هر كه مؤمنى را به چیزی سرزنش كند، نميرد تا خود مرتكب آن شود...
به نظرم برای ترم بهمن برو ی رشته بدون کنکور ثبت نامش آذره فکر کنم
من آنگه که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بَریدم به خاک/ بـه تـابـوتـی از چـوبِ تـاکـم کـنیـد به راه خرابات خاکم کنید/ بــه آب خــرابـات غســلــم دهــیـد پس آنگه برِ دوشِ مستم نهید/ مـریـزیـد بـر گـور من جز شـراب میارید در ماتمم جز رباب/مـغـنـی ، مـلـولـم٬ دوتـائــی بــزن به یک تائی او، که تائی بزن/ بزن چنگ در پرده ارغنون رهایم کن از چنگ دنیای دون /مبادا عزیزان که در مرگ من بنالد بجز مطرب و چنگ زن /تو خود حافظا سر ز مستی متاب که سلطان نخواهد خراج از خراب نزادی مرا کاشکی مادرم وگر زاد مرگ آمدی بر سرم که چندین بلاها بباید کشیدز گیتی همی زهر باید چشید🌤 گوا شیرگیرا یلا مهترا دلاور جهاندیده کنداورا کجات آن دلیری و مردانگی کجات آن بزرگی و فرزانگی کجات آن دل و رای و روشنروان کجات آن بر و برز و یال گران کجات آن بزرگ اژدهافش درفش کجا تیر و گوپال و تیغ بنفش نماندی به گیتی و رفتی به خاک که بادا سر دشمنت در مغاک