2777
2789
عنوان

حس چرت ششم ⛔🔞🔞🔞🔞🔞

88 بازدید | 6 پست

یه روز از مدرسه برمی گشتیم...، با دوستام


باران خیسم کرده بود...، 😓🌧️


هوا نم نمک بارونی بود..، 


دویدیم تا به ایستگاه اتوبوس رسیدیم، 


تک تک بچه ها با خانوهده هاشون رفتن، 


من موندم تنها 👀


نزدیک ساعت 6 عصر بود ( شیفت ظهری بودیم)


که یه دفعه دیدم یه پراید نوک مدادی روبه روم پارک کرد 


زدن به شیشه طلا فروشی 


هرچی طلا بود بردن،،! 


حس ششمم گفت برو شاید کسی کمک بخواد 


یا کاری ازت بر بیاد......! 


رفتم جلو 


سه نفر بودن 


با لباسای تمام سیاه 


پشت درخت وایستادم 


بعد دزدی شون، دو نفر سوار ماشین شدن


یکی دیگه داشت وسایلاشون را برمی داشت که منو دید 




دوید سمتم 👽


منم کیفم انداختم رفتم سمت خیابون 




دویدم تا رسیدم بن بست..، 


اونم وایستاد سر کوچه، 


یه تلفن سریع گرفت و اومد طرفم.. 


نزدیکم شد.. نزدیکتر.. 


صدای ضربانم را می شنیدم،








یه دفعه بغلم کرد 










، برادرم بود ... گفت به مامان نگو برای عملش دزدی می کنم. اخرین بارم بود.! 🍂 


اشک برادم بیشتر از بارون خیسم کرد.، 

یه مدت اکانت دست دخترم بود.. الان خودمم💔🤚دکترای جامعه شناسی که نتونست جامعه رو بشناسه 😶

😐😐😐😐😑ببخشید ولی خندم گرفت😭😂

همسر رسمی کوگا یودای متاهل و متعهد✨️همسرم تویی زیباترین علت برای عاشقی کردن😔❤️‍🔥جانان من تو نباشی هیچ صبحی به خیر نمیشود🫶💋بیا و طلوع کن به شب های انتظارم💋💍

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792