ترش و شیرین
واااااای میدیدمش فرداش هم تکرارش رو میدیدم
روز ۱۴ فروردین بود
تکرار آخرین قسمتش رو ساعت ۱/۵ میداد
من عزای دنیا گرفته بودم که نرم سرکلاس
مادرم به زور فرستادم
کتکم زد
رفتم سرکلاس بغض تمام عالم تو گلوم بود
۵یا۶ نفر بیشتر نبودیم
نگاه سقف کلاس کردم گفتم ؛( خدایا) از ته دلم گفتم و یه آه کشیدم
خدای من شاهده مدیر اومد تو کلاس گفت شمام برید خونتون
به ماه قسم تا خود خونه بدووووو کردم
رسیدم دست و صورتمو شستم نشستم پای تلویزیون آخراش که تموم شد تیتراژ داشت میرفت بالا من اششک میریختماااااا
گرررریه میکردمااااااا
خدا رحمت کنه احمد پورمخبر رو