گفتم کن حرف نزدم بخولی الان زنگ میزنم دوستم میزارم رو اسپیکر گفت نمیخواد منم ناراحت شدم بعد یهو برداشت گفت موهاتو زدی شبیه مرغ پر کنده شدی منم اومدم اتاق که چشم تو چشم نشیم یه چی بگم بدتر شه بعد یهو دیدم بو غذا میاد که سوخته (تو زودپز بود فکر نمیکردم بسوزه)
برداشت گفت آدم بره تو کوچه با سگا زندگی کنه بهتره تا برام زندگی کنه من حتی اون حرفم زد چیزی نگفتم بهش که بگم بیشتر عصبیش کردم