شعرایی که دوس دارم مینویسم بخونید شما هم من ارگ بَمم خشت به خشتم متلاشی/تو نقش جهان هر وَجَبَت تِرمه و کاشی ** تهمینه ی من ترسم این است نباشد/باب دلت این رستم بی رخش پر از غم**مثل چایی که میچسبد به سرما بیشتر/ با همه گرمیم با دل های تنها بیشتر ** من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ/ تو سبز بمان، من به درک،من به جهنم
اصلا خیلی اوضاع خیته من پارسال عید رفتم پالتو اینا خریدم چون فص تموم شده بود حراج خورده بود خیلی ارزون بود دونه ای ۵۰۰ اینا بود دو تا گرفتم دارم اونارو میپوشم امسال نگرفتم
بزن باران به نام هرچه خوبیست /به زیر آوار گاه پایکوبیست /مزارع تشنه جویباران پر از سنگ /بزن باران که وقت لای روبیست /بزن باران بهاران فصل خون است /بزن باران که صحرا لاله گون است /بزن باران و شادی بخش جان را /بباران شوق و شیرین کن زمان را /به بام غرقه در خون دیارم /به پا کن پرچم رنگین کمان را