بیرون بودم یک سفارش داشتیم از دی جی کالایک خوراکی بود و ضدافتاب بهش زنگ زدم اگه خونس بگیره وگرنه خودم برم
یکبار رفت نتونست پیداش کنه برگشت خونه
دوباره تو بلدزدم رفت بگیره این گنجه های دیج ی کالابود رفت هی پیام داد زنگ زد و اینا
بین اینا برگشته میگه دو تا تخم مرغ برا من بذار اب پز شه من یادم رفت
تا در زد یادم اومد گذاشتم
اومد بالا هرچی دلش خواست گفت خیلی خوخواهی ذاتت خرابه گهی هیچی کس تو رو نمیخواد بزرگ شی ضرر میکنی خیلی اشغالی حالم ازت بهم میخوره برو گمشو تو اتاقت چه کاری رو درست انجام میدی تو به دردهیچی نمیخوری